چگونه خلاقیت تیم خود را شکوفا کنید
بهعنوان یک مربی رهبری، هیچوقت فرصت سؤال از مدیران ارشد را از دست نمیدهم تا بفهمم چه عاملی را در افراد و سازمانها برای موفقیت در محیط پویای دنیای کسبوکار امروز حیاتی میدانند. این هفته با یک معاون اجرایی از یکی از شرکتهای فورچون ۵۰۰ ملاقات کردم که تیمهای زیادی را در سطح ملی و بینالمللی ایجاد کرده است و بهعنوان یک رهبر بسیار مشوق در سازمان و صنعت خود شناخته میشود (اسم او را «اَشلی» میگذاریم). اشلی به من گفت بدون شک، خلاقیت و نوآوری مهمترین عامل موفقیت، هم برای شرکتها و هم برای رهبران و تیمهایشان است. تحقیقات هم این یافتهها را تأیید میکنند و خلاقیت را مهمترین زمینه رقابتی برای شرکتها دانستهاند.
اشلی اینطور گفت که رهبران و مدیران نباید به ایدههای موفقیتآمیز گذشته اکتفا کنند و اگر اطراف خود را با افرادی پر کنند که فقط ایدههای مدیر را تکرار و تقلید میکنند، نمیتوانند اثربخش واقع شوند «من نمیخواهم افرادی که برایم کار میکنند فقط دستورات را اجرا کنند و اطلاعات به خورد من بدهند، بلکه تیمهایم را تشویق میکنم تا با فکر تازه و بیان ایدههای جدید، ریسک کنند؛ هرچند که آن تفکرات و ایدهها صد در صد درست نباشد». اشلی اضافه کرد پیچیدگیهای بازار امروز، راهکارهایی مبتکرانه میطلبد و گاهی اوقات لازم است از روشهای کاملاً جدیدی برای حل مسائل استفاده کنیم که ممکن است وضع موجود را بر هم بزند: «محیط کسبوکار بسیار پویا و میزان تغییرات بسیار پیچیده است و ما نمیتوانیم با اتکا بر همان ایدهها و روشهای قبلی مشکلات را حل کنیم یا با همان روش فکر قدیمی، بازارها را گسترش دهیم».
به همین خاطر، اشلی همیشه به دنبال افراد با استعدادیست که هوشمندانه تلاش میکنند راه نوینی برای حل یک مشکل پیدا کنند یا تصمیم بگیرند، نه افرادی که فقط به فکر استفاده از راهحلهای قدیمی هستند. او معتقد است رهبران باید علاوه بر تشکیل دادن تیمهای با استعداد، به این مسئله هم توجه داشته باشند که آن تیم فقط میتواند در محیطی پیشرفت کند که خلق و بیان افکار نوآورانه را تسهیل میکند و افراد را تشویق میکند تا به بهترین ایدهها و خلاقیت بینهایت دسترسی یابند. اما رهبران چگونه میتوانند این چشمانداز اشلی را تحقق بخشند و این تفکر را در تیمهای خودشان شکوفا کنند؟ میتوان از راهکارهای زیر برای شکوفایی خلاقیت در هر گروهی استفاده کرد:
از محدود کردن خودتان با فرآیندها اجتناب کنید. ابتکار نه از فرآیندها ایجاد میشود نه از سیستمها، بلکه از استعداد انسانها سرچشمه میگیرد. شما هرگونه روالی را هم که به کار ببرید، باز هم درنهایت فقط اطمینان و انگیزه خلاقانه تکتک افراد و نهایتاً هوش جمعی تیمهاست که شرکتها را به سمت مرزهای نوین هدایت میکند تا شرکت وارد دنیای بهتری شده و کارایی سازمان افزایش یابد.
اگر تیمی خلاقیت ندارد، اولین قدم برای رهبران این است که فرآیندهای موجود را بررسی کنند تا دریابند آیا این فرآیندها فکر افراد را محدود کرده است یا خیر. تأکید بیشازحد بر اجرای مو به موی قوانین و روشهای موجود، مانع طوفان ذهنی و خلاقیت افراد میشود؛ چرا که در چنین شرایطی افراد حس میکنند نباید گزینههایی را در مخالفت با فرآیندهای استاندارد و همیشگی مطرح کنند. اگر مشکل همین است، فقط همان محدودیتها و فرآیندهای خاص را در طول جلسات خلاقانه حذف کنید تا افراد بتوانند راحتتر ایدههای خود را مطرح کنند و به دلیل وجود آن محدودیتها، ایده را کنار نگذارند.
بیان ایده را تسهیل کنید. در طول همکاری با شرکتهای مختلف بهوضوح متوجه شدهام تیمهایی که دستشان در شکوفا کردن خلاقیت باز است، هدفمند و متعهد هستند و انگیزه انجام کارهای بزرگ را دارند تا بتوانند راههایی برای بهبود زندگی مشتریان خود پیدا کنند. زیرا این هدفِ نهاییِ هر سازمانِ رقابتی است، امروزه برای رهبران ضروری است تا شرایط محیطی مناسبی را برای تیمها فراهم کنند تا آنها بتوانند از حداکثر توانایی و تفکر خلاق خود استفاده کنند. نتایج تحقیقات نشان میدهد هرچند ۸۰ درصد افراد شکوفایی خلاقیت را کلید رشد اقتصادی میدانند، اما فقط ۲۵ درصد آنها از میزان بهکارگیری خلاقیتشان راضی هستند. تحقیقات شرکت مککینزی هم از آن طرف نشان میدهد اکثریت قریب به اتفاق (۹۴٪) مدیران از عملکرد خلاقانه شرکت خود رضایت ندارند. این هدر رفتن کامل استعدادها در شرایطی است که رهبران میتوانند با یک تغییر ساده تأثیر بزرگی بگذارند؛ یعنی محیط کار را طوری تغییر دهند تا مشوق ارائه ایدههای خلاقانه باشد.
برای تسهیل کردن آزمایش و تشویق افراد به آزمون و خطا، محیطی با امنیت روانی ایجاد کنید. هایدی بروکس از دانشکده مدیریت ییل میگوید یک رهبر «حرفش با عملش یکی است و فقط از تفکرِ باز، دم نمیزند بلکه همهچیز در رفتار خودش هم بروز میکند». رهبران باید از مخالفت و بحث سالم و سازنده هم استقبال کنند تا خلاقیت شکوفا شود. بهجای مدیریت ذرهبینی، به افراد قدرت و اختیار اکتشاف و ریسک بدهید تا تصمیماتی بگیرند که ممکن است نتایج غیرقابلپیشبینی به همراه داشته باشند.
«سطوح چسبنده» را شناسایی کنید. همه قابلیت خلاق بودن را دارند. پیش از هر چیزی لازم است که اعضای تیم، خود را بهعنوان تولیدکننده ایدههای خلاقانه باور کنند و بدانند میتوانند ایدههای مبتکرانه را بهخوبی بیان کنند. حالا وقتی یکی از افراد تیم دقیقاً عکس این مطلب را باور داشته باشد و معتقد باشد که ذاتاً مبتکر نیست، شرایط بدی پیش میآید که من از آن بهعنوان «سطح چسبنده» یاد میکنم: یک باور یا فرض محدودکننده که موفقیت را به خطر میاندازد.
یکی از نقشهای شما بهعنوان رهبر در مدیریت تیمها این است که با استفاده از هوش هیجانی، آن اعضای تیم را که بهطور ناخواسته مانع خلاقیت و ابتکار خود میشوند، شناسایی کنید. حتی اگر یک نفر هم مانع خلاقیت خودش شود، کل تیم ضرر میکند. ولی شما باید از این اتفاق جلوگیری کنید: به آن عضو تیم کمک کنید تا از موضوع «سطح چسبنده» مطلع شود و او را راهنمایی کنید و از بیان ایدههای مبتکرانه درون تیم استقبال نمایید.
نگرش رشد را همراه با آگاهی تقویت کنید. هنگام راهنمایی اعضای تیم برای خروج از «سطوح چسبنده»، خیلی مهم است تا نحوه ایجاد نگرش رشد را به آنها یاد بدهید. این اصطلاح که توسط دکتر کارول دووِک ابداع شده است، به نظرِ فرد درباره تواناییهای خودش (در زمینه هوش و آموزش) اشاره دارد. افرادِ دارای نگرش رشد معتقدند که میتوانند با تلاش کردن، پیشرفت کنند. آنها موانع را میپذیرند و به شکل شکست به آن نگاه نمیکنند، بلکه همه تجربیات خود را به شکل فرصتهایی برای رشد، یادگیری و بهبود تدریجی تلقی میکنند. این دیدگاه دقیقاً نقطه مقابل نگرش ایستاست که در آن افراد به داشتن یا نداشتن مجموعه ثابتی از استعدادها در زمینه خاصی اعتقاد دارند و فکر میکنند فارغ از هر تلاشی که بکنند، هیچ تغییری در این شرایط ممکن نیست. زمانی که بهعنوان رهبر با فردی با «سطح چسبنده» خلاقیت مواجه میشوید، او را راهنمایی کنید و برایش توضیح دهید که اعتقاد درونی به امکان تغییر و بهبود خلاقیت، شرایط را برای پیشرفت تدریجی او فراهم میکند تا بتواند از اشتباهات خود درس گرفته و باعث بهبود شود. بهطور خلاصه، ایجاد نگرش رشد به معنی دور شدن فرد از ترس بهسوی شجاعت و ترک کمالگرایی برای دستیابی به تواناییهای کافی است. این چالش رهبری مستلزم راهنمایی فرد برای خروج از هنجارهای شخصی، شکستن باورهای غلط قبلی و ایجاد ذهنی باز برای تفکرات خلاقانه است.
تحقیقات نشان میدهد تمرین آگاهی میتواند به تیمها کمک کند تا نتایج حاصل از نگرش رشد را تقویت نمایند. امروزه بسیاری از رهبران توانایی یا فرصت آن را ندارند که اندکی درنگ کرده و کارهای خود را اولویتبندی کنند یا اینکه بتوانند همزمان با ترغیب بقیه به تقویت خلاقیت، زمانی را نیز به تقویت خلاقیت خودشان اختصاص دهند. اما تحقیقات جدید نشان میدهد این غفلت، اشتباه است و مدیتیشن به شیوههای مختلفی جریان خلاقیت را بیدار میکند؛ از بهبود حافظه فعال گرفته تا افزایش انعطافپذیری شناختی و توانایی طوفان ذهنی. افزایش آگاهی میتواند بهسادگی قدم زدن وسط روز و توجه به محیط اطراف باشد. تمایل خود را به انجام چند کار با هم کنترل کنید و در زمانهای خاصی از تکنولوژی فاصله بگیرید تا حواستان پرت نشود و بتوانید آزادانه فکر کنید و تمرین تنفسی سادهای انجام دهید و با نفس عمیق، اکسیژن را وارد مغز خود کنید تا خلاقیت در شما بیدار شود. اگر همین درنگ ساده برای تنفس و تفکر میتواند خلاقیت کل تیم را شکوفا کند، پس اجرای آن ارزش دارد.
خیلی واضح است که باید تیم خود را به سمت تفکرِ باز سوق دهید، اما آن چیزی که واضح نیست، چگونگی دستیابی به این سطح بهتر از ابتکار گروهی است. بهعنوان یک رهبر باید برای حل این مشکل هم مثل هر مشکل دیگری برخورد کنید: خلاقیت به خرج دهید.
نویسنده: ربکا شامبو
این مقاله در ۳۱ ژانویه در نشریه کسبوکار هاروارد منتشر شده است