هفت راهکار برای به کار انداختن خلاقیت و شتاب دادن به پیشرفت شغلی
خیلیها هنوز فکر میکنند برخی انسانها خلاق به دنیا میآیند و بقیه چنین قابلیتی ندارند و خلاقیت یک قابلیت ذاتی است؛ ولی خلاقیت ما آدمها مثل رنگ چشم و مو ارثی نیست. اما هنوز هم خیلیها فکر میکنند کسانی که نیمکره راست مغز آنها فعالتر است خلاقیت بیشتری دارند و افرادی که نیمکره چپ مغزشان فعالتر است، بیشتر تحلیلگر هستند. درحالیکه تحقیقات پنج سال اخیر نشان میدهد وقتی خلاقیت به خرج میدهیم، از هر دو نیمکره مغز استفاده میکنیم. اگر برای خلاق بودن از هر دو نیمکره مغزمان استفاده میکنیم، پس چرا هنوز هم خیلی از افراد فکر میکنند که خلاق نیستند؟ اصلاً چرا باید خلاق بودن برایتان اهمیت داشته باشد؟
دلیلش این است که جهان به دنبال افرادیست که میتوانند از مهارتهای خلاقانه خود برای حل مسائل استفاده کنند. بنا بر تحقیقات IBM از میان ۱۵۰۰ نفر مدیرعامل و کارآفرین، ۹۲ درصد آنها خلاقیت و توانایی حل مسئله را مهمترین ویژگی و مهارتی دانستهاند که در استخدام کارمند جدید یا ترفیع کارمندانشان مؤثر است. چرا این مدیران عامل خلاقیت را مهمترین ویژگی لازم برای یک کارمند جدید میدانند؟ به این خاطر که سرعت رشد و تغییر دنیای کسبوکار خیلی زیاد شده است، فناوریها، محصولات و خدمات جدید دائماً شرایط صنعت را تغییر میدهند و همه اینها، هرروز مشکلات جدیدی برای کسبوکار ایجاد میکند. نحوه حل این مشکلات توسط افراد، موفقیت و شکست شرکتها را تعیین میکند. باید تعریف خود را از خلاقیت تغییر دهید: خلاقیت یعنی توانایی حل مسئله.
بیشتر افراد خلاقیت را مخصوص هنرمندان، نویسندگان، طراحان و فیلمسازها میدانند و به نظرشان خلاقیت ربطی به برنامهنویسها، وکلا، بازاریابها و حسابدارها ندارد؛ ولی این افراد دقیقاً همانهایی هستند که رؤیای حراجیهای آنلاین، تسهیل خدمات حقوقی، ارتباط صاحبان خودرو با مسافران و حسابداری ساده برای کسبوکارهای کوچک را در سر پروراندند و نتیجه رؤیای آنها، پیدایش eBay، LegalZoom، Uber و QuickBooks شد.
حقیقت این است که همه آدمها خلاق هستند و پرورش خلاقیت هیچ تفاوتی با پروش مهارتهای دیگر ندارد. کودکی خود را در نظر بگیرید؛ مثلاً وقتی سه تا شش سال داشتهاید. شما در آن زمان، بهصورت ذاتی خلاق بودهاید، بدون آنکه کوچکترین فکری درباره آن بکنید. کنجکاوی غریزی و تخیل شما، همیشه با شما همراه بود. با پرسش مکرر «چرا»، پدر و مادر خود را کلافه میکردید. با استفاده از بالش و پتو، قلعه میساختید. حتی یکبار خاک خوردید تا بفهمید چه طعمی دارد! غذا را به در و دیوار پرتاب میکردید تا ببینید به آنها میچسبد یا نه. یکبار هم چسب خوردید تا بفهمید چه مزهایست. دائماً با استفاده از تخیل خود بازیهای ساختگی انجام میدادید و برای خود دوستان تخیلی درست میکردید و به صحبت با آنها مشغول میشدید. در آن زمان بیحدواندازه کنجکاو و قطعاً خلاق بودید.
اگر بنیانگذار، رهبر یا مدیر هستید، باید باور داشته باشید «خلاقیت در سازمان» با تکتک کارمندان آغاز میشود. مهم نیست چه نوع کاری انجام میدهید؛ مثلاً یک شرکت حقوقی، رستوران ، بانک یا … دارید. درهرصورت، کنترل میزان خلاقیت در آن سازمان «در اختیار» شماست. آیا واقعاً معتقدید کارمندان شرکتهای حقوقی و بانکها نیازی ندارند برای معرفی محصولات جدید یا حل مشکلاتشان خلاقیت به خرج بدهند؟ آیا میخواهید خلاقیت و نوآوری را در شرکت خود به دست شانس بسپارید؟ در صورتی که میتوانید انتخاب کنید تا خلاقیت در شرکت شما تحقق یابد.
در ادامه چند راه ساده را معرفی میکنیم تا با استفاده از آنها، نگرش خلاقانه را در خودتان احیا کنید:
بیشتر مشاهده و توجه کنید: آیا واقعاً به اوضاع و احوال شرکت خود، بازار، روندها و گرایشات محلی و جهانی (مثلاً غذاهای ارگانیک، کرایه از طریق Uber و AirBnB، بانکداری موبایلی و تراکنشهای آنلاین و غیره) که شما و مشتریان شما را تحت تأثیر قرار میدهند، توجه میکنید؟ بهصورت ارادی سعی کنید تا ازاینپس بیشتر به آنها توجه کنید.
ارتباطات ذهنی جدید ایجاد کنید: آخرین بار کی بوده است که یک کتاب غیر مرتبط با کسبوکار خود خواندهاید یا در نمایشگاه یا رویدادی که هیچ ربطی به صنعت شما نداشته، شرکت کردهاید؟ سعی کنید دانش جدید کسب کنید یا حتی بهتر از آن، مهارت جدیدی مثل برنامهنویسی یا یک زبان جدید یاد بگیرید.
با مشتریان خود صحبت کنید: آخرین باری که با یک مشتری صحبت کردهاید، کِی بوده است؟ چقدر با مشتریان صحبت میکنید تا بتوانید مسائل را از دید آنها ببینید یا با همدلی با آنها، بینش جدیدی پیدا کنید؟
یک مسئله خاص را بهدقت بررسی کنید: آیا به رنگ، بو و صداهایی که یک برند یا فروشگاه را القا میکنند (آگاهی از برند)، توجه کردهاید؟
آخرین باری که از یک مسیر جدید سر کار رفتهاید یا وارد یک فروشگاه جدید شدهاید، کِی بوده است؟
«چرا»های بیشتری بپرسید: وقتی با افراد جدید ملاقات میکنید تا به آنها در حل مشکلات کمک کنید، آیا سریع تصمیم میگیرید و بعد برای تأیید نظرات خودتان سؤالهای طولانی میپرسید، یا اینکه بهسادگی میپرسید «چرا؟» و بعد فقط گوش میدهید؟ مثلاً فرض کنید یک شرکت تولید سس کچاپ دارید. مدیر فروش به شما میگوید «فروش کم است». شما میپرسید «چرا؟» «موجودی ما تمام شده است». «چرا؟» «با محصول جدید مشکلاتی داشتهایم». «چرا؟» «یکی از ترکیبات اصلی تمام شد». «چرا؟» «فقط یک تأمینکننده داریم». آها! پس الآن مشخص شد که مشکل واقعی چیست و مشکل، قطعاً کمبود فروش سس کچاپ نیست.
از دیدی جدید به یک چالش نگاه کنید: بهجای آنکه از یک زاویه «بسته» و تکراری به یک چالش نگاه کنید، یکقدم به عقب رفته و از یک چشمانداز جدید آن را بررسی کنید. مثلاً فرض کنیم مدیر فروش شما دوباره آمده است و میگوید «فروش کم است». «چرا؟» «نمیتوانیم دلیل آن را متوجه شویم، پس پیشنهاد میکنم که با اجرای برنامههای ترویج فروش، تلاش کنیم تا سس بیشتری بفروشیم». «اگر قیمت را پایین بیاوریم چطور؟» «این کار به حاشیه سود ناخالص، سود خالص و برند ما ضرر میرساند» و شما هنوز راهحلی ندارید. اما چطور میشود اگر روشهای قدیمی کسبوکار خود را تغییر دهید و مثلاً در این مورد خاص، خط تولید خود را گسترش دهید تا بتوانید با استفاده از کانالهای تولید و توزیع فعلی خود، سس خردل هم تولید کنید؟ یا چطور میشود اگر کسبوکار خود را از تولید سس کچاپ به چاشنی و ادویهجات تغییر دهید؟ در حقیقت، این دقیقاً همان کاری است که Heinz در آوریل سال ۲۰۱۵ انجام داد و وارد بازار ۴۰۰ میلیون دلاری فروش سس خردل شد. دیدگاه جدید یعنی این!
با شبکهای از افراد خلاق ارتباط داشته باشید: در محل کار یا در زندگی شخصی خود، با چه کسانی معاشرت میکنید؟ چند نفر آدم خلاق در شبکه ارتباطی شما قرار دارند؟ آخرین بار کِی با فردی خارج از حرفه خود صحبت خلاقانهای داشتهاید؟
شما با کنجکاویِ خلاقانه زاده شدهاید. خودتان را وقف پرورش مهارتهای خلاقانه خود کنید تا به فردی قوی در حوزه حل مسئله تبدیل شوید. این تلاش ممکن است موقعیتهای شغلی بهتری را برای شما فراهم کند یا حتی شما را به ایجاد یک شرکت جدید سوق دهد. اگر میخواهید در مورد خلاقیت بیشتر بدانید، کتاب «بهسادگی بدرخشید» را بخوانید.
نویسنده: برنارد شرودر
این مقاله ۲ مِی در نشریه فوربز به چاپ رسیده است